پیچک فایل

سیما فایل دانلود مقاله گزارش کارآموزی پروژه نمونه سوال

پیچک فایل

سیما فایل دانلود مقاله گزارش کارآموزی پروژه نمونه سوال

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و  وسواس در بین دختران مقطع سوم دبیرستان

 فصل اول(کلیات تحقیق) 

مقدمه                                    

بیان مسئله                                

اهداف تحقیق                                   

فرضیه تحقیق                            

تعاریف عملیاتی                            

فصل دوم(پیشینه و ادبیات تحقیق)                  

هوش هیجانی را بشناسیم                        

چگونه می توان در هوش هیجانی پیشرفت کرد؟          

مؤلفه های هوش هیجانی                            

سنجش برای هوش هیجانی                       

هوش هیجانی                      

اهمیت اندازه گیری هوش هیجانی                   

تعریف و پیشینه هوش هیجانی                    

پیشینه مطالعه هوش غیر شناختی                  

هوش درون فردی                             

مؤلفه های اصلی هیجانی و اجتماعی و عوامل تشکیل دهنده آنها       

مؤلفه ها                                    

عوامل                                      

فصل سوم(روش تحقیق)

جامعه مورد مطالعه، حجم نمونه، روش نمونه گیری  

  ابزار اندازه گیری     

روش تحقیق                                

 روش آماری مربوط به فرضیه                      

فصل چهارم(یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها)               

مقدمه                     

جدول نمرات خام آزمودنی ها از آزمون هوش هیجانی وضعف روانی    

بررسی رابطه بین وسواس و هوش هیجانی                

نمرات خام آزمودنی های از آزمون وسواس در گروه دختران و پسران  

مقایسه وسواس در بین دختران و پسران              

نمرات خام آزمودنی ها از آزمون هوش هیجانی در بین دختران و پسران  

مقایسه هوش هیجانی در بین دختران و پسران              

فصل پنجم(بحث و نتیجه گیری)                            

بحث و نتیجه گیری                          

پیشنهادات                                 

محدودیت های تحقیق        

 مقدمه :

مفهوم هیجانی موضوعی است که مورد توجه دانشمندان وفلاسفه قدیم بوده است وحتی داروین شواهدی یافت که در آن همراه با تکامل دستگاه عصبی مرکزی ،حالات هیجانی نظیر: ترس ،خشم ولذّت جلوه گر می شود .(اتکسیون 1986؛ترجمه براهنی 1380) ولی بررسی علمی ودقیق آن به دهه ی گذشته بر می گردد که ابتدا در سال 1990پیتر سالوی هوش هیجانی را مطرح کرد و آن را به صورت توجه به هیجان ها وکاربرد مناسب آنها در روابط انسانی ،درک احوال خود ودیگران ،خویشتن داری وتسلّط بر خواسته های آن ،همدلی با دیگران واستفاده مثبت از هیجانها در تفکروشناخت مطرح کردند بعد گلمن 1995 هوش هیجانی را به عنوان یکی از مؤلفه های سلامت روان معرفی کردند وبر این باور بود که برای ارتقاءسلامت روان افراد باید مؤلفه های هوش هیجانی را در افراد پرورش داد. هم چنین اون بار آن نیزبا طرح نظر خود تحت عنوان بهره هیجانی آن را عبارت از قابلیت ها ومهارت هائی می دانند که بر روی توانایی فرد برای مقابله مؤثر با احتیاجات محیط وفشارهای آن اثر می گذارد بطور خلاصه گفته می شود که میزان هوش nافراد ،ضامن موفقیت آنها در درازمدت وکل زندگی نمی باشد بلکه ویژگیهای دیگری برای برقراری ارتباطات مناسب انسانی وموفقیت در زندگی لازمست که هوش هیجانی نامیده شود وطرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گودون آلبورت ،آبراهام مازلو و کارل راجرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری وجنسی انسان این است که نسبت به خودش احساس خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیماًتجزیه نماید واز نظر هیجانی رشد کند. (هرمان 1992به نقل از سالوی وهمکاران 1958)

در حیطه روان شناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علّت شناسی دردهای روانی انسان واز طرف دیگر به طرح روش هایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت کامل خود در جهت اختلالات رفتاری به خصوص ضعف روانی ووسواس که توضیحاتی شده که همه در جای خود مقبول وهریک تکامل بخش ویا حداقل همپوش نظریه های پیشگام شده است .

 بیان مسأله

تجارب هیجانی از دیر باز به عنوان متدی مرکزی درمانگری در نظر گرفته شده است ودرماندگی هیجانی عمده ترین عامل انگیزش برای جستجو درمان است .بر همین اساس نظم جویی عاطفی ،اختلال های عاطفی ،پیوند هیجانی وفرایند تحول نظم جویی عواطف از مباحث مورد توجه روان درمانگران است امروز این امر مورد قبول قرار گرفته است که تنظیم عواطف وطرح یابی زیست شناختی کاملاً وابسته بهم هستند (شور -1994)در دهه های اخیر با تأثیر هیجان در کارکرد شخصیت وسلامت روان تأکید فراوانی شده است ومطالعات روزافزونی به منظور بررسی اینکه افراد چگونه با حوادث هیجانی واسترس زا او کنار می آیند وتأثیرات ضمن این روش ها بر سلامت جسمی ودور از اختلالات رفتاری ماند ضعف روانی ووسواس می شود .(پروین 1996)

در این باره می گوید :دیدگاه غالب این است که هیجاناتی که توسط افراد تجربه می شود ونیز چگونگی کنار آمدن افراد از نظر هیجانی قسمت مهمّی از شخصیت آنها را تشکیل می دهد ودارای تأثیر مهمی بر روی وسواس دارد . انسان ها در موقعیت های متفات واکنش های گوناگون از خود نشان می دهد اما با وجود تمام این تفاوتها ،راهی که برای کنترل واداره هیجانات خود انتخاب می کنند باید از نظر اجتماعی مناسب ومقبول باشد ،اگر چنین نباشد اثراتی که رفتارهایشان به دنبال خواهد داشت می تاند ویرانگر باشد سالووی ومایر (1990-1989)با طرح مفهوم تازه هوش هیجانی که براساس نظریات گاردند درباره استعداد های فردی شکل گرفته بود پاسخ قابل قبولی برای این سئوال مطرح نموده است . وبراساس این نظریه انسان دارای توانایی های قابل پرورش است که می تواند اورا برای مقابله با شرایط زندگی آماده کند .(سید محمدی 1382)

وسواس (تعریف نظری ):

یکی از اختلالات روانی است که گاهی اوقات با اعمال مستمر و پی در پی مانند دست شستن و راه رفتن وگاهی هم به صورت وسواس فکری واینکه کاری را انجام نداده ومدام ومستمر کاری را انجام دادن وفکر کردن مُداوم .

تعریف عملیاتی هوش هیجانی :

عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون هوش هیجانی بدست آورده است.

تعریف عملیاتی وسواس :

عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون وسواس بدست آورده است .

هوش هیجانی را بشناسیم

هوش هیجانی (EQ)همان توانایی شناخت ،درک وتنظیم هیجان ها واستفاده از آنها در زندگی است . اولین بار در سال 1990روان شناسی به نام «سالوی »اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت ودرک احساسات افراد ،همدردی با احساسات دیگران وتوانایی اداره مطلوب خلق وخو به کاربرد . در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش ودیگران واستفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است . به عبارتی عاملی است که به هنگام شکست ،در شخص ایجاد انگیزه می کند وبه واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود تئوری هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عؤامل مؤثر بر موفقیت وهمچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی را فراهم می کند که تکمیل کننده علوم شناختی ،علوم اعصاب ورشد کودک است قابلیتهای هیجانی برای تدبیر ماهرانه روابط با دیگران بسیار حائز اهمیت است .

روان شناسی به نام «گلمن »اظهار می دارد که هوش هیجانی وشناختی در بهترین شرایط تنها 20 درصد از موفقیتها را باعث می شود و80درصد از موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است وسرنوشت افراد در بسیاری از موفقیتها در گرو مهارتهایی که هوش هیجانی را تشکیل می دهند . در واقع هوش هیجانی عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا وهمچنین موفقیت غیر منتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می کند . یعنی افرادی با داشتن هوش عمومی متوسط وهوش هیجانی بالا خیلی موفقتر از کسانی هستند که هوش عمومی بالا وهوش هیجانی پایین دارند . پس هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی ونحوه برخورد مناسب با استرسها است .

مؤلفه های هوش هیجانی:

هر چند هوش هیجانی IQارتباط دارد ولی از لحاظ مفهوم نظری وعملکرد کاملاًبا آن تفاوت دارد . مؤلفه های هوش هیجانی به قرار زیر است :

1.درون فردی :شامل خود شکوفایی ،استقلال وخود آگاهی عاطفی

2. بین فردی :همدلی ومسئولیت اجتماعی

3.سازگاری :شامل توان حل مسائل وآگاهی به واقعیت

4.مدیریت استرس :شامل کنترل تکانه ها وتحمل فشارها

5.خلق وخوی :شامل شادکامی وخوش بینی

همانگونه که از اجزاء هوش هیجانی مشخص می گردد این مفهوم می تواند زمینه ساز پیشرفت شغلی ،رضایت در روابط فردی و...باشد که دراین مقاله به ارتباط EQبا پیشرفت تحمیلی در سطوح بالاتر می پردازیم . در تعیین سهم عوامل مربوط به موفقیت تحمیلی تنها 20%به IQاختصاص یافته است که این میزان برای دانشجویانی که در مقاطع بالای تحصیلی قرار داشته ورشته خوبی نیز دارند حتی به مقادیر پایین تری نیز تنزل می یابد . پس نقش عوامل انگیزشی ،هیجانی وبین فردی در پیشرفت تحصیلی در این گروه از دانشجویان که همگی از هوش عملکرد بالایی برخوردار دارند بسیار مهّم خواهد بود . نکته حائز اهمیت دیگر آن است که اصولاًهوش شناختی یاIQرا نمی توان چندان تغییر داد ولی هوش هیجانی  EQقابل تغییر ،اصلاح وارتقاءمی باشد . پس شناخت EQیک استفاده کاربردی نیز خواهد داشت . پژوهش های اخیر نشان داده است که برخلاف نظر اغلب فلاسفه وروانشناسان شناخت وعاطفه مستقل از یکدیگر نیستند . تجارب عاطفی ما به نحوی با ذخیره سازی وبازیابی اطلاعات پیرامون ما مربوط است . حالات خلقی ما تأثیر عمیقی بر اطلاعاتی که به ذهن می سپاریم یا مورد توجه قرار می دهیم و شیوه ای که به موقعیت های اجتماعی واکنش نشان می دهیم ارد در نتیجه به عنوان یک اصل کلی در این دیدگاه می توان گفت :عاطفه خوب ـ تفکر خوب هنگامیکه احساس خوبی داریم دنیارا با عینک خوش بینی می بینیم وبرعکس . عملکرد عاطفی بر کارکرد عصبی روان شناختی فرد نیز تأثیر می گذارد وقتی خوش خلق هستیم . خاطرات خوب را به یاد می آؤریم ووقتی افسرده هستیم خاطرات بد اتوماتیک وار به ذهن وارد می شوند . هر چقدر هوش عاطفی فردی بالابر باشد به نقش وتأثیر عواطف بر کنش ها ورفتارهایش آگاه تر است وسعی می کند متناسب با موقعیت بهترین عاطفه را در خود ایجاد کند تا بهترین نوع تفکر وحل مسأله را انجام دهد فردی که EQبالا دارد می داند که چگونه تأثیر منفی هیجانات را بر تفکر خود اصلاح نماید . امروزه بین یادگیری،امتحان دادن ونمره گرفتن با آنچه که لازمه زندگی مدرن وروابط پیچیده بین فردی کنونی است تفاوت زیادی قایل شده اند همه ما انسان هایی را می شناسیم که در ظاهر تحصیلات بالایی برخوردارند ونمرات درخشانی گرفته اند ولی در عمل وصحنه اجتماع ومسئولیت . بسیار شکننده ودارای زندگی نه چندان خوب وحتی گاه بسیار ملالت بار هستند . واقعیت هوش هیجانی ومؤلفه های‌آن در این زمینه نیز می تواند پاسخگوی بسیاری از چراها باشد مثل اینکه چرا یک مهندس تحصیل کرده نمی تواند با همسر خودزندگی شادمانه ای داشته باشد ؟چرا یک شاگرد اول دانشگاه نمی تواند در کنکور کارشناسی ارشد موفق شود ؟

تعریف و پیشینه هوش هیجانی

تعریف هوش هیجانی نیز همانند هوش شناختی شناور است . این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گولمن (Goleman 1995)به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره در آمد وبحث های بسیاری را برانگیخت .گولمن طی مصاحبه ای با جان انیل (1996)هوش هیجانی را چنین توصیف می کند :

هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است . این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن واستفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است .توانایی اداره مطلوب خلق وخوی ووضع روانی وکنترل تکانش هاست . علمی است که به هنگام شکست ناشی از دست یافتن به هدف ،در شخص ایجاد انگیزه وامید می کند .

بحث و نتیجه گیری

همانطور که در تحقیق حاضر بیان کردیم گاهی اوقات هیجانها واحساسات ناشی از آنها باعث اعمالی ویا رفتاری در فرد می شود که انجام بیمارگونه انها باعث می شود که اختلالاتی را در فرد به وجود بیاورد که یک نوع از این رفتارها می توان بگوییم که وسواس وتکرر در رفتار واعمال به علت اینکه فرد نتوانسته هیجان خود را کنترل کند گاهی در فرد بوجود می آورد وهمین طور باعث مشکلاتی خواه یا ناخواه می شود که در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین هوش هیجانی ووسواس در بین دختران وپسران سّوم دبیرستان شهرستان ابهر که فرضیه های تحقیق عبارتند از اینکه بین وسواس وهوش هیجانی رابطه معنی داری وجد دارد وهمین طور هوش هیجانی در بین دختران وپسران وهمین طور وسواس در بین دختران وپسران دارای تفاوت معنی داری است . که جهت آزمون فرضیه های جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانش آموزان سوم دبیرستان شهرستان ابهر است که‌آزمون ویژگیهای شخصیت بحث وسواس وضعف روانی اجرا گردیده وهمین طور آزمون هوش هیجانی بار این که طبق جامعه مورد مطالعه وبرآورد کل آن 70 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده وبا بدست آوردن نمرات خام وبا استفاده از روش آماری ضریب هم بستگی و tمتغییر مستقل فرضیه ها را مورد آزمون قرار داده ایم که نتایج بدست‌آمده حاکی از آن است که بین وسواس یا ضعف روانی وهوش هیجانی رابطه معنی داری وجود دارد وهمین طوربین وسواس در دختران وپسران تفاوت معنی داری وجود دارد وهمین طور هوش هیجانی در بین دختران وپسران تفاوت معنی داری وجود دارد ووسواس در دختران بیشتر از پسران است وهمین طور هوش هیجانی در بین دختران بیشتر از پسران است وسطح معنی داری آن در بین 5%قرار دارد . که نتایج تحقیق حاضر با تحقیق بهاری در سال 1370که تحت عنوان مقایسه هوش هیجانی در بین مادران فرزندان عقب مانده و مادران فرزندان حدود سنی 35 ساله شهرسان زرند که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین هوش هیجانی مادران فرزندان عقب مانده ومادران فرزندان عادی تفاوت معنی داری وجود دارد.

وهمین طور تحقیق مهدیخانی در سال 1368که تحت عنوان مقایسه وسواس در بین فرزندان آخر واول دختران وپسران مقطع اول دبیرستان شهرستان کرمان که نتایج بدست‌آمده حای از آن است که بین وسواس فرزندان اول وآخر تفاوت معنی داری وجود دارد .

وهمین طور تحقیق بهرام پور در سال 1368 که تحقیق تحت عنوان بررسی رابطه بین هوش هیجانی وسلامت روانی در بین دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان شهرستان ابهر نطنز که نتایج آن حاکی از آن است که بین هوش هیجانی وسلامت روانی رابطه معنی داری وجود دارد .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.